ناصر بخاری متوفّی به سال 773 شاعر فاضل و درویش مشرب بود و این بیت مشهور از او است :
درویش را که ملک قناعت مسلّم است درویش نام دارد و سلطان عالم است
گویند که وقتی به سفر حجّ می رفت چون به بغداد رسید بر کنار دجله سلمان را با جمعی از فضلا و شعرا نشسته دید، پیش ایشان رفت وسلام کرد اتّفاقاً فصل بهار بود و آب دجله طغیانی عظیم داشت،
سلمان گفت: چه کسی؟
گفت: مردی شاعرم
گفت: بدیهه توانی گفت؟
ناصر گفت: بلی
سلمان بر بدیهه این مصراع گفت: دجله را امسال رفتاری عجب مستانه است.
ناصر بلافاصله گفت: پای در زنجیر و کف برلب ،مگر دیوانه است .
سلمان و سایرین در تعجّب شدند
سلمان گفت: از کجائی؟
گفت: ازبخارا
گفت: ناصر نباشی
گفت: بلی ناصرم
سلمان برخاست او را در برگرفت و پهلوی خود بنشاند او را بنواخت.