تعبیرات و اصطلاحات و امثال رایج در میان هر قوم و ملّت، یکی از ارکان مهمّ زبان و ادب آن قوم و نموداری از ذوق و قریحه و صفات روحی و اخلاقی و افکار و تصوّرات و رسوم و عادات و آداب آن ملّت است. این تعبیرات و اصطلاحات و امثال غالباً و معمولاً به صورت تکبیتیها یا لطیفهها یا ظرایفی که به صورت بدیههگویی از ذهن و زبان یک شاعر یا نویسنده در طول روزگاران صادر شده است و در جریدۀ زمان ثبت و ضبط گردیده و به دست ما رسیده است. اغلب این تعبیرات و اصطلاحات که به شکل لطیفه و بدیهه و تکبیت در لباس استعاره و کنایه یا در قالب کلامی موزون و دلنشین بیان شده است حاوی اندیشهای عمیق و سودمند یا انتقادی شدید و طنزی گزنده از رفتار و گفتار آدمیان و نابسامانیهای اخلاقی و وضع غلط جامعه میباشد.
اين سخنان نغز را در روزگاران گذشته مردماني باذوق و حسّاس و شوخ طبع و نكتهسنج و علاقهمند به تربيت و هدايت خلق ساختهاند. مردمي كه به سبب عشق به حقيقت و راستي از رواج رياكاري و فساد اخلاق در جامعه سخت متأثّر شده براي فرو نشاندن خشم خود و ابراز نفرت به برخي نابسامانيها يا براي نجات گمراهان و ستم رسيدگان و بيداري و هوشيار شدن همنوعان آنچه در دل داشتهاند در قالب عباراتي موجز و كوتاه و پرمعنا به نام (لطايف، ظرايف، بديههها) آوردهاند و از طريق هزل و شوخي يا انتقاد و طعن و تمسخر يا پند و اندرز جدّي سعي كردهاند كه ما را در راه زندگي بيدار و هوشيار و متنبّه كنند و به ما بياموزند كه وظيفۀ ما در اجتماع چيست؟ چگونه بايد با ناملايمات روزگار و دشواريهاي زندگي بسازيم و در مقابله با ناكسان و فرومايگان چه روشي در پيش گيريم؟ يا چگونه از اعمال زشت بپرهيزيم؟ چه سان به صفت نيك بگرويم؟ در كجا جانب حزم و احتياط را رعايت كنيم تا به دام نيفتيم؟ و در كجا بايد روشي معقول و مقبول در پيش گيريم تا سرافكنده و شرمسار نگرديم؟
اين سخنان كوتاه و سودمند و دلنشين كه هر كدام از آنها انديشهاي ژرف و لطيف يا پندي نغز و ظريف دربر دارد و به سبب سادگي و رواني و عمق انديشه در طي روزگاران مقبوليّت عامّه يافته و سرانجام در زبان خاصّ و عام جاري و ساري گشته است.
استفاده از اين مطالب لطيف و ظريف در گفتار و نوشتار، كلام گوينده يا نويسنده را آرايش ميدهد و از خشكي و جمود بيرون ميآورد. اين سخنان كه در حكم نمك و تزئين سخن است و چون از كلام معمولي بيشتر و بهتر بر دل مينشيند، نه تنها مردم عامي بلكه گويندگان و نويسندگان بزرگ نيز در بسياري از موارد براي تقويت نيروي استدلال و افزايش تأثير انفعالي سخن خويش بدان استشهاد ميكنند. بدين طريق كلام آنان كمال و جمال بيشتري پيدا ميكند و تأثير و جذبهاش افزون می شود.
استفاده از لطايف و ظرايف و تكبيتيهاي آموزنده يا طنزآميز به عنوان چاشني سخن و زيبايي كلام و استحكام بخشيدن به نيروي استدلال در نزد نويسندگان و گويندگان ادب فارسي در شعر در تمام ادوار ادبي ايران رايج بوده در محاورات عادي نيز همواره به كار رفته تكيه كلام سخن سنجان بوده است. غرض مؤلف جز اين نيست كه از بحر قطرهاي و از خورشيد ذرّهاي نشان دهد و هر كس بيش از اين بخواهد بايد خود به كند و كاو در خزاين ادب سرشار ايران بپردازد.
اين سخنان نغز را در روزگاران گذشته مردماني باذوق و حسّاس و شوخ طبع و نكتهسنج و علاقهمند به تربيت و هدايت خلق ساختهاند. مردمي كه به سبب عشق به حقيقت و راستي از رواج رياكاري و فساد اخلاق در جامعه سخت متأثّر شده براي فرو نشاندن خشم خود و ابراز نفرت به برخي نابسامانيها يا براي نجات گمراهان و ستم رسيدگان و بيداري و هوشيار شدن همنوعان آنچه در دل داشتهاند در قالب عباراتي موجز و كوتاه و پرمعنا به نام (لطايف، ظرايف، بديههها) آوردهاند و از طريق هزل و شوخي يا انتقاد و طعن و تمسخر يا پند و اندرز جدّي سعي كردهاند كه ما را در راه زندگي بيدار و هوشيار و متنبّه كنند و به ما بياموزند كه وظيفۀ ما در اجتماع چيست؟ چگونه بايد با ناملايمات روزگار و دشواريهاي زندگي بسازيم و در مقابله با ناكسان و فرومايگان چه روشي در پيش گيريم؟ يا چگونه از اعمال زشت بپرهيزيم؟ چه سان به صفت نيك بگرويم؟ در كجا جانب حزم و احتياط را رعايت كنيم تا به دام نيفتيم؟ و در كجا بايد روشي معقول و مقبول در پيش گيريم تا سرافكنده و شرمسار نگرديم؟
اين سخنان كوتاه و سودمند و دلنشين كه هر كدام از آنها انديشهاي ژرف و لطيف يا پندي نغز و ظريف دربر دارد و به سبب سادگي و رواني و عمق انديشه در طي روزگاران مقبوليّت عامّه يافته و سرانجام در زبان خاصّ و عام جاري و ساري گشته است.
استفاده از اين مطالب لطيف و ظريف در گفتار و نوشتار، كلام گوينده يا نويسنده را آرايش ميدهد و از خشكي و جمود بيرون ميآورد. اين سخنان كه در حكم نمك و تزئين سخن است و چون از كلام معمولي بيشتر و بهتر بر دل مينشيند، نه تنها مردم عامي بلكه گويندگان و نويسندگان بزرگ نيز در بسياري از موارد براي تقويت نيروي استدلال و افزايش تأثير انفعالي سخن خويش بدان استشهاد ميكنند. بدين طريق كلام آنان كمال و جمال بيشتري پيدا ميكند و تأثير و جذبهاش افزون می شود.
استفاده از لطايف و ظرايف و تكبيتيهاي آموزنده يا طنزآميز به عنوان چاشني سخن و زيبايي كلام و استحكام بخشيدن به نيروي استدلال در نزد نويسندگان و گويندگان ادب فارسي در شعر در تمام ادوار ادبي ايران رايج بوده در محاورات عادي نيز همواره به كار رفته تكيه كلام سخن سنجان بوده است. غرض مؤلف جز اين نيست كه از بحر قطرهاي و از خورشيد ذرّهاي نشان دهد و هر كس بيش از اين بخواهد بايد خود به كند و كاو در خزاين ادب سرشار ايران بپردازد.
حسین شربیانی