مشكلات زندگي، انسانها را چنان به خود مشغول ساخته كه هر كس در دنياي دروني خود با نوعي از گرفتاريها دست و پنجه نرم مي كند و گويا خوشيها از بسيط زمين رخت بربسته است و اعصاب اغلب انسانها متشنّج و روانها پر اضطراب و ناراحت است. در چنين محيط غمانگيز بايد چارهاي انديشيده شود تا اندازهاي از آلام دروني كاسته شود و تبسّم و لبخند هرچند كوچك و آني باشد برلبها نقش ببندد. اينجا است كه ميتوان گفت ادبيّات داروي شفابخش اين گرفتاريها است و با آن ميتوان به دنياي شاديها روی آورد و افكار پريشان و ناراحت كننده را از خاطرها زدود و از قريحه سرشار شعراء و متكلّمان بزرگ استمداد نمود زيرا ملّت ايران با داشتن ذوق و قريحه و هوش و ذكاوت و بذلهگوئي و بديهه سرائي و حاضر جوابي و بيان لطایف و ظرایف ممتاز و در ميان ملل ديگر كم نظير است و مكرّر در تاریخ ديده شده است كه ميخواستند جمعي را بكشند ولي يكي از همين شعراء و گويندگان بزرگ و توانا با گفتن يك بيت شعر يا يك سخن بجا نه تنها آتش خشم را فرونشانده بلكه جمعي را از مرگ حتمي نجات داده است.
اين نوع مطالب در كتب مختلفه پراكنده است كه ميتوان با صرف وقت بيشتر آنها را جمعآوري كرد. نگارنده با قبول اين زحمت لطايف و ظرايف را كه در واقع روح ادبيّات و عصاره ذوق و قريحه ادبا و شعراء ايران زمين است جمعآوري كرده خدمت سروران عزيز تقديم ميدارد و ضمناً از جمعآوري و ضبط اشعار و ظرايف زننده و سخنان خارج از نزاكت به پاس احترام خوانندگان محترم صرفنظر شده است.